جایگاه من در بهشت کجاست؟
حضرت موسی هنگامی که برای مناجات با خدا به طور می رفت ،در راه عابدی را در دیرش مشغول عبادت دید، آن حضرت نزد او نشست و پرسید: چند سال لست در این دیر عبادت می کنی ؟عابد گفت هفتاد سال!
چون وقت ناهار شد، عابد سفره اش را پهن کرد و شروع به خوردن غذای خود کرد ،بی آن که چیزی از آن به موسی تعارف کند! مدتی بعد موسی برخاست تا به جانب طور رود، عابد به او گفت ای موسی، از خدایم بپرس که جایگاه من در بهشت کجاست ؟
موسی از نزد او رفت و در راه با عابدی دیگرملاقات کرد ،و از او پرسید: چند سال است عبادت می کنی؟ عابد گفت چند سالی است. موسی نزد او نشست ،سپس عابد سیبی آورد و گفت: به جز این سیب چیز دیگری ندارم و همین را باهم تقسیم می کنیم! او نیمی از سیب را به موسی داد و نیم دیگرش را خودش تناول کرد.اندکی بعد موسی برخاست تا خداحافظی کند.عابد گفت از پروردگارم بپرس ،جایگاهم در بهشت کجاست؟
موسی در کوه طور راجع به آن دو عابد از خدایش پرسید.وحی آمد که عابد اول در آتش است و عابد دوم جایگاهی پسندیده در بهشت دارد !موسی تعجب کرد چون نخستین عابد هفتاد سال خدا را عبات کرده بود در حالی که عبادت دومی از چند سالی فراتر نمی رفت !از پروردگار علت این امر را پرسید ،وحی آمد که اولی غذا را از تو دریغ داشت حال آن که دانست تو بنده و دوست منی ،اما دومی تنها سیبی را که داشت با تو تقسیم کرد!چون موسی باز گشت آنچه را که خداوند به او وحی فرموده بود، به اطلاع آن دو رساند عابد اول هنگامی که خبر دوزخی بودن خود را شنید، از موسی تقاضا کرد از خدایش دو چیز را برای او بخواهد:
الف) آنقدر پیکر او را بزرگ کند که تمامی جهنم را پر سازد!
ب)او را در جهنم خاص جای دهد، زیرا تاب شنیدن ناله ی عذاب شوندگان را ندارد!
موسی با خداوند مناجات کرد و تقاضای آن عابد را به خداوند عرضه داشت. وحی آمد که او را به بهشت مژده بده! موسی از خدا پرسید: خدایا علت چیست؟ خداوند گفت: چون او تاب شنیدن ناله ی عذاب شوندگان را ندارد!...